نیوتون اگر جاذبه را می فهمید ....معشوقه اش در دفتر خا
طراتش نمی نوشت اشک هایمان هم بر زمین می ریخت ولی تو سیب را انتخاب کردی...
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 5:29 PM توسط maryam
|
شهیک نفر...یک جایی...تموم رویاهاش لبخند توست...احساس می کنه زندگی واقعا با ارزشه
پس هروقت احساس تنهایی کردی....این حقیقت رو فراموش نکن.....یک نفریک جایی درحال فکر کردن به توست.....
+ نوشته شده در دوشنبه بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 5:27 PM توسط maryam
|
چیه روزگار دلت برای منت کشی هایم تنگ شده،ولی من اشتباه گذشته رو تکرار نمی کنم،آخر با سختی هات پوست انداختم،پوستی از جنس بی معرفتی های خودت......
+ نوشته شده در جمعه هفدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 3:13 PM توسط maryam
|
سیگارم دستمه ومن به دود آن خیره شدم آخر تمام لحظات باتو بودن را در سرفه هایی که با اون دود خارج می شود حبس کردم..... چقدر من احمق بودم که نمی دانستم که عاقبت مثل این سیگار خواهم سوخت...
+ نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 11:53 AM توسط maryam
|
سلام این وب مال یه دختره که از جو عاشقی به علت جدایی از عزیزش خودشو از وجود خارجی دراین زمین خاکی محروم کرده . . . . . . . . . . ﻣﻘﺼﺮ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﻫﯿﭻ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﺩﺳﺖِ ﮐﻢ ﺗﺸﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﺯﺩﯼ ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﻧﯿﺎﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﺻﻞ ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﺘﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﺗﻮ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﺗﮑﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻓﻘﻂ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﺦ ﻧﻤﺎ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.............