مثل سیگار

سیگارم دستمه ومن به دود آن خیره شدم آخر تمام لحظات باتو بودن را در سرفه هایی که با اون دود خارج می شود حبس کردم..... چقدر من احمق بودم که نمی دانستم که عاقبت مثل این سیگار خواهم سوخت...

شیرین بی فرهاد

حکایت من حکایت کسی ست که عاشق دریا بود اما قایق نداشت ..... گریه کردولی اشک نریخت ....زخم داشت ولی ننالید ...زجر کشید ولی ضجه نزد.......... حکایت من داستان عشقی است که فرهادش عاشق شیرینش نبود........

باشه عشقم.....(برای مخاطب خاص)

یادش بخیر یهو دیدمت ..یهو اومدی تو قلبم.. روم تاثیر گذاشتی .. احساساتمو به کار گرفتی.. باهاش بازی کردی .. باهام حرف زدی..دعوام کردی..شادم کردی ..ناراحتم کردی ..به هم لبخند زدی.. تموم امیدم شدی..خواب شبونم شدی..لحظه ی عمرم شدی ..دلیل وجودم شدی..تو نفسم شدی..همه کسم شدی..زندگیمو زدی زیر بغلتو رفتی ..آخه بی معرفت فکر نکردی از نبودت خاکستر میشم..آخه بی خداحافظی ... آخه بدون خنده میزاره میره..حداقل میذاشتی بغلت کنم .. یه بوس از لپت کنم .. گرمای وجودتو حس کنم..ولی حیف که نشد..باشه عشقم اینه رسم عاشقی ..باشه عشقم باشه خداحافظ...............

khoshbehal farhad k talkh tarin hadese zendegish shirin bod:-(

* ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻢ ﺗﺎ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﺟﺎﯾﺖ ﺧﺎﻟﯿﺴﺖ … ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ … ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻟﻤﺲ ﻧﺎﺷﺪﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻋﺮﯾﺎﻥ … ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﻠﺒﻢ ﺑﺮ ﻗﻠﻢ ﻭ ﮐﺎﻏﺬ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﯿﺲ ﺍﺷﮏ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘُﺮ ﺷﯿﺎﺭ … ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ … ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﻣﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻫﺴﺘﻢ٬ ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﺍﯾﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﻦ … ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻣﯿﻤﺎﻧﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﻡﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻥ *

delhore haiat ra be bad bespar inja dasti hast hast k baraie arameshet dasti b asemoon boland kone:-(

ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺣﻖ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﺴﺖ. ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﯾﻌﻨﯽ:ﺍﻭﻥ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻏﺮﻭﺭﺕ ﺑﺮﺍﺕ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﻩ…

ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻧﯿﺎﺭ ..ﺩﻟﻢ ﺍﺯﺕ ﭘﺮﻩ ....ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻧﯿﺎﺭ ... ﺩﻟﻢ ﺭﻭ ﭘﺲ ﺑﯿﺎﺭ ...ﺯﺧﻤﯽ ﮐﻪ ﺯﺩﯼ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭ .....ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﻫﺎﺕ ... ﻣﺜﻪ ﻗﻔﺲ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﻡ ﺭﻧﮕﻪ ﻧﮕﺎﺕ .....ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭﻧﯿﺎﺭ ..... ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ...ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ... ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﺕ ﺷﺪﻩ ﻏﺼﻪ ﻭ ﻏﻢ ..... ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪﻡ ...ﻗﯿﺪﺕ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ ..... ﻣﻦ ﺑﺪ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻣﺜﻪ ﺗﻮ ﺑﻠﺪﻡ ..... ﺧﯿﻠﯽ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﻡ ...... ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻧﺪﺍﺭﻡ ....ﻫﯿﭻ ﺣﺮﻓﺘﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ..... ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ .... ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ... ﻭﻟﯽ ﺑﻮﺩ ! ...... ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ .....ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ؟؟؟؟ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ...ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﻮ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﺑﺪ ﻧﻤﯿﺸﺪﯼ ....ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﯼ .... ﺧﯿﺎﻧﺖ؟؟؟.... ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺍﮔﺮﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺷﻮﻡ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﻣﻨﯽ    

برای مخاطب خاص

وقتی که دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره،وقتی نا امید شدی به یادبیار کسی رو که تنها امیدش تویی، وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیارکسی رو که به صدات محتاجه،وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یادبیارکسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته،وقتی چشات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که توی عکس بهش لبخندمی زنه، وقتی بهانگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشه،وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریه های اون اونا می لرزوند

ie.....iehafteei...nistam

سخت وساده

دوست داشتن ساده اس باورش سخت ساده باور کن سخت دوستت دارم:-):-):-)

چه کار....

چه چیز باید بدم تا جایی زندگی کنم که تو هستی چه بهایی باید بپردازم تاهمین جا کنارت بمونم چه کار باید بکنم تا تو به من بخندی. جایی که باهم قدم بزنیم جایی که باهم برویم........

رد پا

گفتمش: دل می خری ؟ پرسید :چند؟گفتمش مال تو تنها بخند.خنده کردو دل ازدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود.دل ز دستش روی خاک افتاده بود . جای پایش روی دل باز مانده بود..........

ILOVEYOU

Y Love is just like paint, with this difference that you can clear the paint but not love  ﻋﺸﻖ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻧﻘﺎﺷﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ.  ***  LOVE is like WAR  Easy to start……  Difficult to end……  Impossible to forget……  ﻋﺸﻖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺟﻨﮓ ﺍﺳﺖ  ﺷﺮﻭﻉ ﺁﻥ ﺁﺳﺎﻧﻪ  ﺧﺎﺗﻤﻪ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺸﮑﻠﻪ  ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻧﺶ ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻨﻪ  * * *  Being in love is when she looks at you and says: I would like to be a cannibal.  ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻥ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ ﮐﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﻬﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ ﻣﯿﮕﻪ : ﺩﻟﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺖ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﺑﺎﺷﻢ  * * *  Do you believe in love at first sight  or do I have to walk by again  ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻭﻝ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ؟  ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻻ‌ﺯﻣﻪ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺟﻠﻮﺕ ﺭﺩ ﺑﺸﻢ؟  * * *  You are like the sunshine so warm,  you are like sugar, so sweet…  you are like you…  and that’s the reason why I love you!  ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺧﺸﺶ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﮔﺮﻣﯽ  ﻣﺜﻞ ﺷﮑﺮ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ  ﺗﻮ ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ  ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ!  * * *  There are times when I fall in love with someone new, but I always seem to find myself back in love with you.  ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺁﺩﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺟﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﺸﻢ (ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﻫﺮ ﻧﻔﺲ ﻋﺸﻘﯽ ﺩﮔﺮ!!!)  * * *  when you are in dark night in demur sleep ,one person in Outright world making Himself dream whit you  ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺷﺐ ﺗﻦ ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺏ ﻧﺎﺯﻩ ﯾﻪ ﮐﺴﯽ ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺭﺅﯾﺎﺷﻮ ﻣﯿﺴﺎﺯﻩ.  * * *  to tell someone howmuch you love,  how much you care.  Because when they””regone,  no matter how loud you shout and cry,  they won””thear you anymore  ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻬﺶ ﻋﻼ‌ﻗﻪ ﺩﺍﺭﯼ  ﻭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﺵ ﺍﺭﺯﺵ ﻗﺎﺋﻞ ﻫﺴﺘﯽ  ﭼﻮﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺪﯼ  ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻠﻨﺪ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﯽ  ﺍﻭﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﻨﯿﺪ  ***  There is no remedy for love but to love more  ﻫﯿﭻ ﭼﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﯿﺸﺘﺮ  * * *  ﻋﺸﻖ ﺳﺎﮐﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﺪ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ  love is something silent , but it can be louder than anything when it talks  ﻋﺸﻖ ﮔﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﻭﺭﺍﻧﻨﺪ  love is flower that is made to bloom by two gardeners  ﻋﺸﻖ ﮔﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻣﯽ ﺭﻭﯾﺪ  love is like a flower which blossoms whit trust  ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺗﻮ  love is afraid of losing you  * * *  My love for you is a journey, starting at forever and ending at never  ﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺳﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﺷﺮﻭ ﻉ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﯾﺎﺑﺪ  * * *  I love all the stars  in the sky,  but they are nothing  compared to the ones  in your eyes!  Love U!  ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ  ﺍﻣﺎ ﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻫﯿﭽﻨﺪ  ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ  

بی نیاز ترین

پرسیدند: چون بهش نیاز داری دوسس داری یا چون دوسش داری بهش نیاز داری؟ گفت :چون دوسش دارم بی نیاز ترین آدم دنیامB-)

وضعیت هوا

به گزارش قلبم به هوای چشمم به علت ندیدن عزیزم تا لحظاتی دیگر بارانی می شوم;-):-\

تقدیمی

نفس هایم را تقدیمت می کنم تا به دوست داشتنت دیروزم شک نکنی:-[

جوانی

از پیری پرسیدن زندگی چند بخشه؟ گفت:1- کودکی 2-پیری بعد پرسیدن پس جوانی چه شد ؟گفت:باعشق سوخت وباجدایی ساخت.

ای لعنتی

هی لعنتی بیا باهم بازی کنیم تو پاکت های خالی سیگارمو بشمر من شماره ی غریبه ای توی گوشیتو

تاوان عشق

توی شهر هرکی عاشق بود کاسه ای داشت دیوانه کاسه ای نداشت همه فکر می کردن چون دیوانه کاسه ای نداره گریه می کنه اما بعدا فهمیدن تا وان عشق گریستنه:'(

کاش یادت نرود

کاش یادت نرود، روی آن نقطه ی پر رنگ حضور بین بی باوری آدم ها یک نفر می خواهد با تو تنها باشد ، نکند کنج هیاهو بروم از یادت:-\

نقطه ی سرنوشت

تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت تابه کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت؟ تابه کی با ضربه های درد باید رام شد؟ یافقط با گریه های بی قرار آرام شد بحر دیدار محبت تا به کی درانتظار؟ خسته از این زندگی با قصه های بی شمار!!!!

کلاغ زندگی

قاصدك هاي خوش خبر را بي خيال!
من،به قارقار بي رحمانه ي يك كلاغ هم دلخوشم!
كلاغي كه خبر آورد ديدنت را...
حتي با "او"!!! "آرام"

امان ای زندگی

وقتی دارم تو کوهستان قدم می زنم،

وقتی شقایق های عاشق رو می بینم که چه جوری سرما و تنهایی اینجا رو تحمل می کنن،

یاد خودم می افتم.آ

خه می دونین،هم تنهام،هم قلبم سرده.نه که نامرد بودا؟نه. زندگی امونش نداد.

بوسه ی جانان

می خواستم لبانت را ببوسم اما هنگامی که جلو آمدم رنگ لب های دیگری در لبهایت جای گرفته بود باشد ای رفیق نارفیقدعا کن برایم خواب هرشبم نرخ بوسه ی لبانت نباشد:-[

مهربانم روزت مبارک

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯِ ﺗﻮﺳﺖ، ﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ‌ﺗﺮﯾﻦ ﻓﺮﺷﺘﻪ‌ﯼ ﺧﺪﺍ. ﺑﮕﻮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﺏ ﺩﻓﺘﺮﻡ ﺗﻮﺻﯿﻒ ﮐﻨﻢ؟ ﺻﺒﺮ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯿﺖ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﮐﻮﭼﮏ ﺫﻫﻨﻢ ﺟﺎ ﺩﻫﻢ؟ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺧﻂ ﺧﻄﯽ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ‌ﻗﺮﺍﺭﯼ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒّﺘﺖ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺻﺒﺮ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭﯼ ﮐﻠﻤﻪ‌ ﺑﻪ ﮐﻠﻤﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ  ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﯽ‌ﮔﻔﺘﯽ ﺧﻮﺏ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺤﺒﺖ  ﺗﺸﺪﯾﺪ ﺩﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﻗﺪﻡ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ، ﻫﻢ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﺁﻣﺪﯼ، ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ. ﺁﺭﯼ، ﺍﺯ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ، ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ، ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﻡ. ﯾﺎﺩﻡ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﭼﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﯿﻦِ ﻣﻦ، ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽِ ﺗﺐ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯽ‌ﺯﺩﯼ ﻭ ﭼﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﻬﺮ ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻪ ﺍﺕ ﻟﻘﻤﻪ‌ﻫﺎﯼ ﻋﺸﻖ  ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﻢ ﻣﯽ‌ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎﺯ ﻟﺠﺒﺎﺯﺗﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩﻡ! ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﭼﺮﻭﮐﯿﺪﻩ ﺍﺕ ﻣﯽ‌ﺯﻧﻢ، ﯾﺎﺩ ﮐﻮﺩﮐﯽ‌ﺍﻡ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻟﻄﺎﻓﺖ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺨﺮ ﻣﯽ‌ﻓﺮﻭﺧﺘﻢ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺸﮑﯽ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﺎ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭ  ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ‌ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ؛ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﺳﺖ ﻫﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﻢ: ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺪﯾﻮﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ‌ﻫﺎﯾﺖ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ  ﮐﻤﯽ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ، ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ.

اشک های مادر

ﭘﺴﺮﮐﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﻣﺎﺩﺭ  ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ  ﻣﯽ‌ﮐﻨﯽ؟ ﻣﺎﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ، ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﻢ! ﭘﺴﺮﮎ ﻧﺰﺩ ﭘﺪﺭﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ؟ ﺍﻭ ﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﺪ؟ ﭘﺪﺭﺵ ﺗﻨﻬﺎ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺫﻫﻨﺶ ﺭﺳﯿﺪ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ: ﻫﻤﻪ‌ﯼ ﺯﻥ‌ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ ﺑﯽ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻠﯽ! ﭘﺴﺮﮎ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻥ‌ﻫﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ‌ﺍﻓﺘﻨﺪ، ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺑﻮﺩ. ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ  ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ؛ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭼﺮﺍ ﺯﻥ‌ﻫﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﻨﺪ؟ ﺧﺪﺍ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ ﺯﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻭﯾﮋﻩ‌ﺍﯼ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ‌ﺍﻡ؛ ﺑﻪ ﺷﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ. ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭﺩ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﻗﺪﺭﺗﯽ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﺶ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺑﮑﺸﻨﺪ، ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﺪ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﯽ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﻋﺸﻖ  ﺑﻮﺭﺯﺩ؛ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﺍﻭ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻄﺎ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺑﮕﺬﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎ ﻫﺮ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﯾﺰﺩ. ﺍﯾﻦ ﺍﺷﮏ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺼﺮﺍً ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ‌ﺍﻡ ﺗﺎ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﺪ.

همسفر

زندگی دفتری از خاطره هاست، یک نفردردل خاک ، یک نفردردل شب یک نفرهمدم خوشبختی هاست ، یک نفرهم سفرسختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد ، ماهمه همسفریم

بزرگترین گناه دنیا

اگه عاشقی گناهه موقع مردن روی قلبم بنویسید گناهکارترین گناهکاران

رفاقت

اتل متل رفاقت دل کرده عادت برات دعا می کنم اینم رسم رفاقت قسم به loveپاکم برای youحلاکم